سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 18
کل بازدید : 307127
کل یادداشتها ها : 189
خبر مایه


از پزیرفتن دختر پسر های دانشجو معذوریم


! اینم یه جورشه !


 


 

  
اهل دانشگاهم
رشته ام علافی‌ست
جیب‌هایم خالی ست
پدری دارم
حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب.

اهل دانشگاهم
قبله‌ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب می‌فهمم سهم آینده من بی‌کاریست
من نمی‌دانم که چرا می‌گویند مرد تاجر خوب است و مهندس بی‌کار
وچرا در وسط سفره ما مدرک نیست!
(چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید)
باید از آدم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند که من اینجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم!

کار ما نیست شناسایی هردمبیلی!
کار ما نیست جواب غلطی تحمیلی!
کار ما شاید این است
که مدرک در دست
فرم بی‌گاری هر شرکت بی‌پیکر را
پر بکنیم

  

عکسهای خنده دار و طنز - ارسال توسط امید عزیز


  
به تصویر زیر نگاه کنید و به سوالات پاسخ دهید!!

 

 

کدام دانشجو خسته و خواب آلود به نظر می‌رسد؟

کدامشان دوقلو می‌باشند؟

چند تا زن در عکس دیده می‌شود؟

چند نفرشان خوشحال هستند؟

چند نفرشان ناراحت می‌باشند؟

  

به گزارش «طلبه بلاگ»، رضا رشید پور مجری توانمند صدا و سیمای کشورمان در ادامه یکی از یادداشت های خود با عنوان " عجیب اما واقعی" که در وبلاگ شخصی اش - فقط چند خط - منتشر کرده است به نقل خاطره ای خواندنی از حسین رضا زاده از زبان هادی ساعی پرداخته که خواندن آن خالی از لطف نیست.
بر اساس این گزارش رشید پور در این مطلب چنین نقل کرده است:
حسین رضازاده از المپیک بر گشته بود. هر کسی می خواست خودی نشان بدهد و از او تقدیر کند. کارخانه ها و شرکت ها از هم سبقت می گرفتند. سایپا تصمیم گرفته بود یک ماکسیما به رضا زاده بدهد. مراسمی برگزار کردند. من هم دعوت بودم. گروه موزیک ارتش سرود ملی زد و قرآن تلاوت شد و مدیرعامل وقت سایپا (مهندس قلعه بانی) روی صحنه رفت و کلی از سجایای اخلاقی جهان پهلوان حسین رضا زاده تعریف کرد. مجری برنامه از حاضران خواست که چند دقیقه به محوطه باز تالار بروند تا کلید خودرو در حضور عکاسان و خبرنگاران به رضازاده هدیه شود. حالا جمعیتی نزدیک به هزار نفر کنار ماکسیما ایستاده ایم تا قلعه بانی کلید را به رضازاده بدهد. فلاش مکرر دوربینها این صحنه را ثبت می کنند...
حسین کلید را گرفت و سوار ماشین شد. چند دورمقابل دوربینها چرخید و از درب محوطه بیرون رفت. گفتند لابد رفت تا ماشین را امتحان کند و الان بر می گردد . هزار مهمان و خبرنگار و مدیران سایپا نزدیک به یک ساعت چشمشان به در خشک شد ولی جهان پهلوان بر نگشت!
کمی نگران شدم و به موبایلش زنگ زدم. بلافاصله گوشی را بر داشت. پرسیدم که حسین کجا رفتی آخه؟ اینها همه منتظرند... با خونسردی کامل گفت "من الان تو راه اردبیلم... ازشون تشکر کن... بگو ماشین خوبیه... دستشون درد نکنه"

هم به شدت تعجب کرده بودم و هم از ته دلم می خندیدم!


  

ایران از دید یک تهرانی


  
چهاربرادر خانه شان را به قصد تحصیل ترک کردند و آدمهای موفقی شدند.
چند سال بعد، بعد از شامی که با هم داشتند در مورد هدایایی که برای مادر پیرشون که دور از اونها در شهر دیگه ای زندگی می کرد فرستادن صحبت کردن.
اولی گفت: من خونه بزرگی برای مادرم ساختم ...
دومی گفت: من یک سالن سینمای یکصد هزار دلاری در خانه ساختم.
سومی گفت: من ماشین مرسدسی با راننده تهیه کردم که مادرم به سفر بره...
چهارمی گفت: همه تون می دونید که مادر چه قدر خوندن کتاب مقدس را دوست داشت و می دونین که دیگه هیچ وقت نمی تونه بخونه، چون چشماش خوب نمی بینه. من راهبی رو دیدم که به من گفت یه طوطی هست که می تونه تمام کتاب مقدس رو از حفظ بخونه. این طوطی با کمک بیست راهب و در طول دوازده سال اینو یاد گرفته. من تعهد کردم برای این طوطی به مدت بیست سال، هر سال صد هزار دلار به کلیسا بپردازم. مادر فقط باید اسم فصل ها و آیه ها رو بگه و طوطی از حفظ براش می خونه.
برادرای دیگه تحت تاثیر قرار گرفتن.
پس از تعطیلات، مادر یادداشت تشکری فرستاد. اون نوشت:
میلتون عزیز، خونه ای که برام ساختی خیلی بزرگه... من فقط تو یک اتاق زندگی می کنم ولی مجبورم تمام خونه رو تمیز کنم. به هر حال ممنونم.
مایک عزیز، تو برای من یک سینمای گرونقیمت با صدای دالبی ساختی که گنجایش 50 نفر رو داره. ولی من همه دوستامو از دست داده ام، همچنین شنواییم رو از دست دادم و تقریبا ناشنوام. هیچ وقت از اون استفاده نمی کنم، ولی از این کارت ممنونم.
ماروین عزیز، من خیلی پیرم که به سفر برم. من تو خونه می مونم، مغازه بقالی ام رو دارم پس هیچ وقت از مرسدس استفاده نمی کنم. این ماشین خیلی تند تکون می خوره. اما فکرت خوب بود ممنونم.
ملوین عزیز ترینم، تو تنها پسری هستی که با فکر کوچیکت بعنوان هدیه ات منو خوشحال کردی.
جوجه خیلی خوشمزه بود! ممنونم!

  
گفتم غم تو دارم
گفتا چشت درآید!
گفتم که ماه من شو
گفتا دلم نخواهد!
گفتم خوشا هوایی کزباد صبح خیزد
گفتا هوای گرمیست! اَه اَه! عرق درآمد!
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد
گفتا برو به سویی، تا گلّ نی درآید!
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سرآمد
گفتا که ای وای دیرشد! داد مامان درآمد

  

دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.
معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد، زیرا با وجود این که پستاندار عظیم‌الجثه‌اى است، امّا حلق بسیار کوچکى دارد.
دختر کوچک پرسید: پس چه طور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟
معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است.
دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم.
معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟
دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید.


  

1. جویدن آدامس در سنگاپور ممنوع است.

2. تقلب کردن در مدارس بنگلادش غیر قانونی است و افراد بالای 15 برای تقلب به زندان فرستاده می شوند.

?. مشاهده فیلم های کاراته ای تا سال 79 در عراق ممنوع بود.

4. در دانمارک روشن کردن ماشین قبل از چک کردن اینکه بچه ای زیر آن خوابیده است یا نه، ممنوع است.

5. در تایلند انداختن آدامس جویده شده تان 500 دلار جریمه دارد و قبل از خارج شدن از خانه حتما باید لباس زیر پوشیده باشید.

6. در سال 1888 در بریتانیا قانونی تصویب شده که دوچرخه سواران را موظف می کرد تا زمان رد شدن ماشین از کنارشان، زنگ دوچرخه هایشان را بطور پیوسته به صدا درآورند.

7. در قرن 16 و 17 میلادی نوشیدن قهوه در ترکیه ممنوع بود و اگر کسی در حین خوردن قهوه دستگیر می شدن، به اعدام محکوم می شد.

8. در فنلاند زمانی پخش کارتون دونالد داک به علت نپوشیدن شلوار توسط شخصیت اصلی سریال ممنوع بود.

9. تا سال 1984، بلژیکی ها مجبور بودند نام فرزندشان را از یک لیست 1500 نفری به طور تصادفی انتخاب کنند.

10. در برمه دسترسی به اینترنت غیر قانونی است. اگر فردی با اتهام داشتن مودم دستگیر شود، به زندان محکوم می شود.

11. در ایالت میسوری بخش سنت لوئیس، هنوز هم نجات دادن زنان با لباس خواب، برای ماموران آتش نشانی ممنوع است.

بعضی هاش به نظر خیلی عجیب میاد. کسی می تونه اینها رو تایید کنه؟


  
+ سلام سان بر شما مبارک سال خوبی داشته باشید. یه سری هم به ما بزنید






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ