سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 14
بازدید دیروز : 24
کل بازدید : 307215
کل یادداشتها ها : 189
خبر مایه


1 2 >
توی این ترم قراره به هر ماه از سال که میرسیم ، بچه هایی که تاریخ تولدشون توی اون ماهه ، اسمشون رو توی وبلاگ بزاریم ، تا مجبور بشن شیرینی تولدشون رو بیارن . برای اولین بار نوبت 2 تا از بچه های باحال کلاسه . آقایان :
محمد یوسفی 2/26
احمد حفیظی 2/11

باز هم میگم شیرینی یادتون نره .
اینم شعر تولدتون ، یادگاری از وبلاگ ما :
بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک
میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک
تو این روز
طلایی تو اومدی به دنیا
و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما
تو تقویما نوشتیم تو
این ماه و تو این روز
از اسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا
یه کیک خیلی خوش طعم
،با چند تا شمع روشن
یکی به نیت تو یکی از طرف من
الهی که هزارسال همین جشنو
بگیریم
به خاطر و جودت به افتخار بودن
تو این روز پر از عشق تو با خنده
شکفتی
با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی
ببین تو اسمونا پر از نور و
پرندس
تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس
تا تو هستی و چشمات بهونه س واسه
خوندن
همین شعر و ترانه تو دنیای ما زندس
واسه تولد تو باید دنیا رو
اورد
ستاره رو سرت ریخت تو رو تا اسمون برد
اینا یه یادگاری توی خاطره
هاته
ولی به شوق امروز می شه کلی قسم خورد
تولدت عزیزم پراز ستاره
بارون
پر از باد کنک و شوق ،پر از اینه و شمعدون
الهی که همیشه واسه تبریک
امروز
بیان یه عالم عاشق ،بیاد هزار تا مهمون


  

دانشگاه آزاد قم می درخشد چون قَمر

کار میکند مهدی حاجی رضا تو هلال اِحمر

باقدو بالای بلند وهیکل قیطون

بعد الضهر کار میکنه تو تالار

____________________________

 دلم میشه واسه علیرضا محمدی تَنگ

توچهار راه غفاری جنب کیوسک راهنمائی می فروشه یاتاقان ومیل لنگ

به دانشجویان رشته حسابداری مرحبا آفرین

داره کتابفروشی توپاساژ قدس زین العابدین

______________________________________

می دهم سلامی به قزوین

اگر مردی ساعتی کنارِ اَفشار بشین

______________________________________________________________

سلام به دوستان قدیمی

به حفیظی،میره ای وسلیمی

___________________________________

یه چیزمیگم سِرّو رازِ

فرمانی داره تو 24 متری کاشانی کوچه 19 یک مغازه

کارش چاپ اعلامیه وفروش ورایت   CD غیر مجازِ

 

زینی وند معروف به سبیل

لُرِ کار میکنه سر میدون با فرغون وماله ویک دونه بیل

_______________________________________

توی سال 1387با این وضعیت گرونی

کار میکنه دلاوری تو سوهونی

پیدا میشه تو سوهوناش

آتا اشغال ویک مشته گونی

اگر نخری با اینکه دوستمی خیلی نادونی

_______________________________

امیری معروف به دائیه

اگه گفتی کجائیه؟ درسته اون بچ? فردوهستش

خیلی خوبه درس ومشقِش

می ره توالت میکشه سیفون

گلاب به روتون

انگار اومده باد و تیفون

_________________________________________________________________________________________________________

همه بگید چشم حسود کورِ

چشم جواهریان چه شورِ

_________________________________

ماشاء الله امسال قُم چه برفی بارید

میدونستی باربری داره روبروترمینال جاوید

فرستنده بار وفرستاد

افسوس گیرنده چیزی ندید

میگن جاوید بارو میدوزدید

 

احمد روزبه ومحمد سلیمی

مهربان وبا ادب وبا صفا با هم صمیمی

_____________________________________

محمد یوسفی اَژدر توکار خرید وفروش زمین

__________________________________ 

کار میکنه اکبر کاظمی بیمه بلوار امین

خوش تیپ، مهربان با ادب خیلی شیرین

بسکه خالی بندِ ، ترک می خورهِ دیواروزمین

________________________________________

کاراته کار حسین پاک

می ماله پوزهَحریف رو به خاک

________________________________________

دختران کلاس همه چون خواهرِ من

ولی چون من مَرد وشما ها همه زن

ترسیدم زحراست و نگفتم به شعرم زشما سخن

_____________________________________________

اگر من آقا کریمی وبیطرفان بدی کردیم زمانی

حلال کنید مارا ، ببخشید بگذارید به پای جوانی


  
فرق حمام کردن آقایون و خانمها

یک دختر در حمام
ساعت ? بعد از ظهر
1ـ لباساشو رو درمیاره? رنگ روشن ها رو تو یک سبد و تیره ها رو تو یکی دیگه میگذاره
2ـ در حموم رو از تو قفل میکنه? جلوی آیینه می ایسته? شکمش رو که تمام مدت داده بود تو? میده بیرون و شروع میکنه به غر غر و ایراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش
3ـ در کمد رو باز میکنه انواع شامپو و صابون معطر مخصوص پوست صورت?مو? بدن? کف پا و ... رو بیرون میاره و می چینه رو لبه وان
4ـ موهاش رو با شامپوی نارگیلی تقویت کننده? پرپشت کننده? براق کننده و...میشوره و هفده دقیقه ماساژ میده
5ـ یکبار دیگه با همون شامپو موهاشو میشوره
6ـ نرم کننده معطر پرتقالی رو به موهاش میماله تا ?? میشماره
7ـ سی و پنج دقیقه زیر دوش می مونه.خوب آخه باید خیالش راحت بشه که تمام مواد شیمیایی از موهاش پاک شده. وگرنه بعد از حموم موها وز میکنه
8ـ خمیر ریش داداشی رو کش میره و شیش کیلو خالی میکنه رو ساق پا و دست و پشت لب. بعد یه تیغ بر میداره و یا علی. آی
9ـ موهاش رو حسابی می چلونه? حوله رو مثل عمامه می پیچه دور سرش. تو آیینه خودشو ورانداز میکنه. از اینکه در اثر کشش حوله چشم و ابروش کشیده شده? احساس خوشگلی می کنه و یه ماچ گنده واسه عکس خودش تو آیینه میفرسته
10ـ خوشحالیش زیاد دوام نمیاره. چون یه جوش سرسیاه بی اجازه نوک دماغش سبز شده
11ـ تمام نقاط بدنش رو معاینه میکنه و با ناخن و موچین میره به جنگ جوشها و موهای زائد بی تربیت
12ـ حوله ش رو می پوشه و میره به اتاقش.تمام بدنش رو با لوسیون چرب میکنه
13- چهل بار لباس می پوشه و در میاره تا انتخاب کنه
14ـ 90 دقیقه پشت میز توالت می شینه و آرایش میکنه

یک پسر در حمام
1ـ همون طور که رو تخت نشسته ? لباساشو میکنه. هر کدوم رو پرت میکنه یه گوشه اتاق
2ـ نیم وجب حوله رو میگیره دور باسنش و میره به سمت حموم
3ـ می ایسته جلوی آیینه. شکمش رو میده تو. بازو میگیره. فیگور چپ? فیگور راست? نیم ساعت قربون صدقه خودش میره? (این قدوبالا رو ببین چه کرده .لای لای لالای لای)مامان 4ونش هم از تو آشپزخونه تایید میکنه
4ـ زیر بغلش رو بو میکنه و رنگ چهره ش بر میگرده. سبز? آبی? بنفش
5ـ در کمد شامپو ها رو باز نمیکنه چون اصلا توش چیزی نداره
6ـ با قالب صابون سبزش زیر بغلهاشو کف مالی میکنه. یه عالمه مو می چسبه به صابون
7ـ با همون صابون صورت و مو و بدنش رو هم میشوره
8ـ نرم کننده مو؟؟؟ برو بابا
9ـ دو دقیقه بعد دوباره میزنه زیر خنده? آخه این دفعه بوش رسیده به دماغش
10ـ چاه حموم رو هدف گیری میکنه و میشاشه توش
11ـ از زیر دوش میاد بیرون و یکهو می بینه یادش رفته بوده در حموم رو ببنده. و همه فرش و کف خونه خیس شده.( بیخیال...مامان خشک میکنه
12ـ حوله فسقلیش رو می پیچه دور باسنش و همون طور خیس خیس میره تو اتاق
13ـ حوله خیس رو پرت میکنه رو تخت و ? دقیقه ای لباس می پوشه
ساعت5 بعد از ظهر

  
اگر از پسرهای پشت کنکور بپرسید برای چه می‌خواهند به دانشگاه بروند جواب حقیقی آنها این خواهد بود: دختربازی .


اگر از دخترها بپرسید: میگویند برای انتخاب شوهر .


حالا تکلیف اون خانواده بدبخت روشنه که جوونشون را می‌فرستند دانشگاه که مثلا درس بخونه.

میدونید توی محیط دانشگاه چه خبره؟ نه؟ پس اینو بخونید:



* سری به یکی ازخانه های دانشجویی پسرها میزنیم. سه پسر در گوشه ای مشغول پاستور بازی هستند و حسابی جر میزنند. آنقدر حواسشان پرت است که یادشان رفته غذا بالای اجاق داردمی‌سوزد.


* حال سری به خوابگاه دخترها میزنیم. سه دختر ساعت 12 شب ملحفه‌ها را به هم گره زده‌اند و ازپنجره‌ی اطاق مشغول کشیدن پسری به اطاق خودشان که طبقه دوم است هستند. ناگهان صدای آژیر پلیس که از آن نزدیکی می‌گذرد می‌آید و دخترها از ترس ملحفه ها را ول می‌کنند. پلیس به طرف او می‌آید و چند روز بعد به پسرک می‌گوید ما اصلا شما را ندیده بودیم.


* سری به یکی از کافی شاپهای اطراف دانشگاه میزنیم. یک پسر و دختر کنار هم مشغول حرف زدن هستند. بعد از مدتی پسره با دادن قول ازدواج کردن دختره رو خر میکنه و شروع میکنن به حرفهای عاشقونه بعد از مدتی هم از هم جدا می‌شوند نه کک این میگزه نه اون.


* سر یکی از کلاسهای درس هستیم 4 پسر پشت سر دختری نشسته‌اند و با تلاش زیاد طوریکه نه دختره و استاد و نه بقیه دانشجویان بفهمند دارند با گچ پشت مانتوی دختره می نویسند (من خرهستم).


* ماه رمضونه دانشجویان. صاحبخانه پسرها دلش به حال آنها می‌سوزه و برای آنها سوپ میاره.

پسرها بلافاصله سوپ را در ظرفی از ظروف خودشان خالی می‌کنند و برای دخترهای دانشجوی همسایه می‌برند که بله، اینو ما پختیم. دخترها فکر می‌کنند که اینها دیگه آدم شده‌اند و با تعارف سوپ را می‌گیرند. غافل از اینکه پسرها...


حقیقت اصلی دانشگاه اینه !!!!!!

  

سن 14 سالگی : تا پارسال هر کی بهشون می گفت چطوری؟ میگفتن ... خوبم مرسی ... حالا میگن مرسی خوبم
سن 15 سالگی : هر کی بهشون بگه سلام ... میگن علیک سلام ... نقاشیشون بهتر میشه » بتونه کاری و رنگ آمیزی
سن 16 سالگی : یعنی یه عاشق واقعیند ... فردا صبح هم میخوان خودکشی کنن ... شوخی هم ندارن
سن 17 سالگی : نشستن و اشک می ریزن ... بهشون بی وفایی شده ... کوران حوادث
سن 18 سالگی : دیگه اصلا عشق بی عشق ... توی خیابون جلوی پاشون رو هم نگاه نمی کنن
سن 19 سالگی : از بی توجهی یه نفر رنج می برن ... فکر می کنن اون یه آدم به تمام معناست
سن 20 سالگی : نه , نه ... اون منو نمی خواست آخرش منو یه کور و کچلی می گیره ... می دونم
سن 21 سالگی : فقط سن 27-28 سالگی قصد ازدواج دارن ، فقط
سن 22 سالگی : خوش تیپ باشه ، پولدار باشه ، تحصیلکرده باشه ، قد بلند باشه ، خوش لباس باشه ... آخ که چی نباشه
سن 23 سالگی : همهء خواستگارا رو رد می کنن
سن 24 سالگی : زیاد مهم نیست که چه ریختییه یا چقدر پول داره ، فقط شجاع باشه ، ما رو به اون چیزی که نرسیدیم برسونه
سن 25 سالگی : اااااااه ، پس چرا دیگه هیچکی نمی یاد... هر کن میخواد باشه ، باشه
سن 26 سالگی : یه نفر می یاد ، همین خوبه ، بله
سن 27 سالگی : آخیش
سن 28 سالگی : کاش قلم پات می شکست و خواستگاری من نمیومدی


  

دوشنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی بریم شوی "ظروف عتیقه".میگن خیلی جالبه.ممکنه طول بکشه.سر راه از بیرون یه چیزی بگیر و بیار!

 

سه شنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز من و نازی قراره با هم بریم برای لباس مامانم که میخواد برای عروسی خواهر نازی بدوزه دگمه بخریم.تو که میدونی فامیل مامانم اینا چقدر روی دگمه حساسند!ممکنه طول بکشه.سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!

 

چهارشنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم برای کلاس "بدنسازی" و "آموزش ترومپت" ثبت نام کنیم.همسایه نازی رفته میگه خیلی جالبه.ترومپت هم که میگن خیلی کلاس داره مگه نه؟ ممکنه طول بکشه چون جلسه اوله.سر راه یه چیزی بگیر بیار!

 

پنج شنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی بریم خونه همسایه خاله نازی که تازه از کانادا اومده.میخوایم شرایط اقامت رو ازش بپرسیم.من واقعاً از این زندگی "خسته " شدم!چیه همش مثل کلفتها کنج خونه! به هر حال چون ممکنه طول بکشه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!

جمعه:
مرد:عزیزم امروز چی ناهار داریم؟
زن:ببینم تو واقعاً "خجالت" نمیکشی؟یعنی من یه روز تعطیل هم حق استراحت ندارم؟واقعاً نمیدونم به شما مردای ایرونی چی باید گفت!نه واقعاً این خیلی توقع بزرگیه که انتظار داشته باشم فقط هفته ای یه بارشوهرم من رو برای ناهار بیرون ببره؟!؟!؟!


  
آخر یه روز تیک میگیری ؛ لباسهای شیک میگیری ؛ بابات رو میکنی کچل ؛ تا بینی رو کنی عمل ؛ با همراهت زنگ میزنی ؛ عینک رنگ رنگ میزنی ؛ این دل و اون دل میزنی ؛ هی به موهات ژل میزنی ؛ جورابهای فسقلکی ؛ روسری های الکی ؛ با اشوه های الکی ؛ میشینی پشت موتوری ؛ تو خیالت خیلی تکی ؛ فکر میکنی با نمکی ؛ خوشی با این تیپ خفن ؛ حالا قشنگی مثلآ ؟؟؟
  

اگر او را ببوسید ، شما یک آقا نیستید.
 اگر او را بنویسید ، اصلاً مرد نیستید !
 اگر از او تعریف کنید ، او فکر می کند دروغ می گوئید و قصد فریب دادن او را دارید .
 اگر او را ستایش نکنید ، شما پس برای چه خوبید ؟!
 اگر همیشه با او موافق باشید ، یک زن ذلیل هستید .
 اگر موافق نباشید ، شما او را درک نمی کنید .
 اگر زیاد او را ملاقات کنید ، خیلی عجول هستید .
 اگر او را زیاد ملاقات نکنید ، او شما را متهم به خیانت می کند .
 اگر خوب لباس بپوشید ، بچه سوسول هستید .
 اگر نپوشید ، یک پسر کودن هستید .
 اگر کوشش کنید تا رابطه ای دراماتیک بسازید ، او می گوید قدر او را نمی دانید .
 اگر کوشش نکنید ، او فکر می کند دوستش ندارید .
 اگر یک دقیقه تأخیر کنید ، او غر خواهد زد که منتظر بودن سخت است .
 اگر او تأخیر کند ، خواهد گفت که این یک روش زنانه است !
 اگر مرد دیگری را ملاقات کنید ، شما از وقتتان خوب استفاده نکرده اید !
 اگر او را با خانوم دیگری ملاقات کنید ، خوب این کاملاً طبیعی است آنها زن هستند !
 اگر فقط گاهی او را ببوسید ، او ادعا خواهد کرد که شما کاملاً سرد هستید .
 اگر زیاد او را ببوسید ، او فریاد خواهد زد که دارید از او سوء استفاده می کنید !
 اگر به زن دیگری خیره شوید ، شما را به چشم چرانی متهم می کند !
 اگر او به مرد دیگری خیره شود ، خواهد گفت که : آنها فقط خوش تیپ هستند !
 اگر صحبت کنید ، آنها می خواهند که شنونده باشید .
 اگر شنونده باشید ، آنها می خواهند شما صحبت کنید ..


  
 
۱.دخترا اصلا بینی ها شون رو عمل نمی کنن

۲. هیچ وقت موهاشون رو طلایی نمی کنن مادر زادی مش شده است  

 

4. هیچ وقت به هم دیگه چپ چپ نگاه نمی کنن واز حسودی نمی ترکن  

 

5. تمام طلا جواهراشون اصل اصله  

 

6. هرگز قبل از ازدواج ابر هاشون رو بر نمی دارن عمرا بردارن کی گفته بر می دارن نه بابا بر نمی دارن که مرتبش می کنن  

 

7. بی اجاز ه بابا مامان هیچ وقت بیرون نمی رن  

 

8. به بهانه کتابخونه یا درس خوندن با دوستشون که با یه پسر نمی رن بیرون باورکنین  

 

9. انقدر خواستگار دارن که نمی دونن به کدوم جواب بدن  

 

10. همیشه سر به زیرن اصلا به غریبه ها نگاه نمی کنن (کاش فقط نگاه بود )  

 

11. بعد ازدواج تازه می فهمن حروم شدن تفلی ها خونه بابا شون همه چی داشتن  

 

12. چشماشون رو اصلا لنز نمی زارن رنگش مادر زادی سبز و آبیه و خاکستری بنفش وزرد و قرمز

  

 

1- توی خیابون با احترام از یک نفر آدرس بپرسید بعد از جواب دادن جلوی چشماش از یکی دیگه بپرسید.
2- پشت چراغ قرمز راننده جلویی اگه خانم بود قبل از سبز شدن چراغ دستتون رو بزارید رو بوق .
3- توی اتوبان جلوی ماشین یه خانوم با سرعت 50 کیلومتر حرکت کنید.
4- توی جمع خانم های فامیل وقتی همشون دارن یه سریال می بینن هی کانال تلویزیون رو عوض کنید .
5- توی یه رستوران که چند تا خانم هم نشستن سوپ رو با صدای بلند هورت بکشید و نوش جان کنید .
6- توی بوتیک که فروشندش خانم است وادارش کنید شونصد رنگ لباس رو براتون باز کنه و در آخر بگید میرید یه دور بزنید برگردید.
7- توی جشن تولد یک خانم تا اومد شمع ها رو فوت کنه بادکنک بترکونید.
8- اگه یه خانم یه جا یه جک تعریف کرد شروع نشده بگید شنیدید.
9- سوتی های لغوی و کلامی و دیکته ای و ادبی و ... خانم ها رو در گوشی بگید بخندید .
10- تو جمع دانشجویی و رسمی هنگام عکس گرفتن واسه خانم ها شاخ بذارید.
11- تو دانشگاه از یک خانم یه جزوه 1000 صفحه ای بگیرید و بعد از اینکه تمام صفحاتش رو جا به جا کردید بهش بگید صفحه مورد نظرتونو پیدا نکردید!!
12- همواره از زیبایی ها و تناسب اندام مادر بزرگ خدابیامرزتون(!) در مقابل همسرتان بگید.
13- به خانمی که دماغش رو تازه عمل کرده بگید دکترش بد بوده و دماغش کوفته شده .
14- شیشه نوشابه نامزدتان رو حسابی تکون بدید و بذارید خودش درش رو باز کنه .
15- از یه خانم ساعت بپرسید بعد از جواب دادن به ساعتتون نگاه کنید و بگین ساعتش عقبه .
16- سر غذا موقعی که چند تا خانم هم نشستن طوری که اونا هم بشنوند از حال بهم خوردن چند روز پیشتون تعریف کنید .
17- توی یه جمع که چند تا خانم نشستن در گوشی صحبت کنید و بلند بلند بخندید .
18- با نامزدتون برید درکه پرتش کنید تو آب بگید سورپریز تولدت بود .


  
+ سلام سان بر شما مبارک سال خوبی داشته باشید. یه سری هم به ما بزنید






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ