به مادرت رحم کن کوچولو!
یه بار پریدی موتوری دوبار پریدی موتوری آخر میفتی موتوری!
دست بزن ولی خیانت مکن
داداش مرگ من یواش!
از عشق تو لیلی......رفتم زیر تریلی
اگه داری این نوشته رو میبینی فاصلت خیلی کمه زیادش کن!
بوق نزن تندتر از این نمیره!
دریای غم اردک ندارد!
ای کاش زندگی دنده عقب داشت!
برای اینکه سختی نکشی باید خیلی سختی بکشی
ای دلاور نمالی به خاور!
به خاطر دلم و لم
کامیون ! همه از ما میترسند و ما از نیسان!
گازش بده نازش نده!
شیوانا جعبه ای بزرگ پر از مواد غذایی و سکه وطلا را به خانه زنی با چندین بچه قد ونیم قد برد.
زن خانه وقتی بسته های غذا و پول را دید شروع کرد به بدگویی از همسرش و گفت: " ای کاش همه مثل شما اهل معرفت و جوانمردی بودند.
شوهر من آهنگری بود ، که از روی بی عقلی دست راست ونصف صورتش را در یک حادثه در کارگاه آهنگری از دست داد و مدتی بعد از سوختگی علیل و از کار افتاده گوشه خانه افتاد تا درمان شود.
وقتی هنوز مریض و بی حال بود چندین بار در مورد برگشت سر کارش با او صحبت کردم ولی به جای اینکه دوباره سر کار آهنگری برود می گفت که دیگر با این بدنش چنین کاری از او ساخته نیست و تصمیم دارد سراغ کار دیگر برود.
من هم که دیدم او دیگر به درد ما نمی خورد ، برادرانم را صدا زدم و با کمک آنها او از خانه و دهکده بیرون انداختیم تا لا اقل خرج اضافی او را تحمل نکنیم.
با رفتن او ، بقیه هم وقتی فهمیدن وضع ما خراب شده از ما فاصله گرفتن و امروز که شما این بسته های غذا و پول را برایمان آوردید ما به شدت به آنها نیاز داشتیم.
ای کاش همه انسانها مثل شما جوانمرد و اهل معرفت بودند!
شیوانا تبسمی کرد وگفت : حقیقتش من این بسته ها را نفرستادم . یک فروشنده دوره گرد امروز صبح به مدرسه ما آمد و از من خواست تا اینها را به شما بدهم و ببینم حالتان خوب هست یا نه !!؟ همین!
شیوانا این را گفت و از زن خداحافظی کرد تا برود.
در آخرین لحظات ناگهان برگشت و ادامه داد: راستی یادم رفت بگویم که دست راست و نصف صورت این فروشنده دوره گردهم سوخته بود!!!
تشخیص جنسیت مگس ها ! ...
خانمی به آشپز خانه رفت و دید همسرش با یک مگس کش بدست اینطرف و آنطرف میچرخد.
پرسید : چکار میکنی؟
همسرش پاسخ داد : مگس شکار میکنم!
آه چند تا کشته ای؟
آره، سه مذکر و دو مونث!!
همسرش با تحیر پرسید : چگونه تشخیص جنسیت آنها را دادی؟
شوهرش گفت : سه تاشان روی شیشه خالی آبجو بودند و دو تا روی تلفن !!
زن زشت وجود نداره.......مگر اینکه فقیر باشه
تصویر زیر مربوط به یک مسابقه است که در ژوئن 2008 بر گزار شده. این رقابت بین 9 زن برای انتخاب بهترین آرایش بود.
هر نوع وسایل آرایشی ممکن 12 ساعت قبل از شروع مسابقه در اختیارشون گذاشته شده بود.
با توجه به عکس ها که پیش از مسابقه و بعد از آن گرفته شده می توان گفت که همه خانومها خوشگل هستند
مگر اینکه پول کافی برای آرایش نداشته باشند.
در ضمن نفر دوم از سمت چپ برند? این رقابت بود.
خانمی بعد از ساعتها کار، دفتر کارش را ترک میکند؛ او کودکی را میبیند که کنار جاده ایستاده و در حال گریه کردن است.
این خانم دلش به حال کودک میسوزد، بنابراین از او دلیل گریهاش را میپرسد.
کودک توضیح میدهد که گم شده و از خانم میخواهد که او را به خانهاش برساند و کاغذی را به او میدهد که آدرس روی آن نوشته شده بود.
زن که فرد مهربانی بوده، تصمیم میگیرد کودک را به خانهاش برساند؛ بدون اینکه به چیزی مشکوک شود.
وقتی به خانه میرسند، زن زنگ در را میفشارد اما دچار برقگرفتگی شده و بیهوش میشود.
فردا صبح وقتی به هوش میآید، میبیند که لخت، در خانهای خالی روی تپهای است و دور تا دورش حدود 20 کاندوم استفاده شده، روی زمین افتاده! او حتی متجاوزان را ندیده بود به همین خاطر است که این روزها، جنایتکاران افراد مهربان را نشانه گرفتهاند.
دفعه بعدی که اتفاق مشابهی برای شما رخ داد، هیچوقت کودک را به مکانی که میگوید، نرسانید و در صورت اصرار و التماس او، او را به ایستگاه پلیس تحویل دهید. بهترین کار در حق بچههای گمشده، تحویل به ایستگاه پلیس است.
لطفا این ایمیل را به تمام دوستان و همکاران خانم خود، و آقایانی که دوستدختر یا همسر دارند، ارسال کنید. ارسال این ایمیل حتی برای هزاران بار، بهتر از وقوع یک فاجعه دیگر است.
برای ایمن ماندن شغل و هویتم، فقط میگویم که من یک مامور اجرای قانون هستم.
خیلی ناراحتکننده است که امروز نمیتوانیم حتی به بچهها کمک کنیم!
یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود.
آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و 4 تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه.
وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه.
این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره.....
یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین.
بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و رودخانه و ...خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون.
یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه.
زنش گوشی رو برمیداره.
مرده میپرسه: " اون گربه کره خر خونس؟"
زنش می گه آره.
مرده میگه گوشی رو بده بهش، من گم شدم !!!
جام جم آنلاین: اخبار رسیده از امان، پایتخت اردن حاکی از آن است که «رغد» دختر دیکتاتور سابق عراق «صدام حسین» چند روز پیش به طور محرمانه توسط نیروهای پلیس بین المللی “اینترپل” بازداشت شد.
به گزارش شیعه آنلاین ، گفته می شود به رغم بازداشت «رغد» 42 ساله، اما وی همچنان در کشور اردن است و به خارج این کشور انتقال داده نشده است.
وی به حمایت مالی و پشتیبانی از گروهک های مسلح تروریستی در عراق متهم است. حکم بازداشت وی در سال 2009 توسط اینترپل صادر شد اما با دخالت و میانجیگری مقامات اردنی بازداشت وی به طور موقت متوقف شد.
اما دادگاه عالی جنایات عراق، مدتی پیش پس از بررسی رفتارها و اقدامات جدید وی، حکم بازداشت جدیدی علیه «رغد» صادر کرد.
بررسی های دادگاه عالی جنایات عراق نشان می دهد که دختر صدام به رغم تعهد به عدم دخالت در امور عراق و عدم حمایت از گروهک های مسلح، اما همچنان به اقدامات سابق خود ادامه می دهد و چندین عملیات تروریستی علیه شخصیت های مختلف عراق به دستور و نظارت مستقیم خود او انجام شده است.
قابل ذکر است «رغد» از سال 2003 میلادی یعنی زمان سقوط رژیم بعث سابق عراق تاکنون به همراه مادر، خواهر و دیگر اعضای خانواده «صدام حسین» در پایتخت اردن و زیر پوشش «ملک عبدالله دوم» پادشاه اردن زندگی می کند
منبع : جام جم آنلاین