دانشگاه آزاد قم می درخشد چون قَمر
کار میکند مهدی حاجی رضا تو هلال اِحمر
باقدو بالای بلند وهیکل قیطون
بعد الضهر کار میکنه تو تالار
____________________________
دلم میشه واسه علیرضا محمدی تَنگ
توچهار راه غفاری جنب کیوسک راهنمائی می فروشه یاتاقان ومیل لنگ
به دانشجویان رشته حسابداری مرحبا آفرین
داره کتابفروشی توپاساژ قدس زین العابدین
______________________________________
می دهم سلامی به قزوین
اگر مردی ساعتی کنارِ اَفشار بشین
______________________________________________________________
سلام به دوستان قدیمی
به حفیظی،میره ای وسلیمی
___________________________________
یه چیزمیگم سِرّو رازِ
فرمانی داره تو 24 متری کاشانی کوچه 19 یک مغازه
کارش چاپ اعلامیه وفروش ورایت CD غیر مجازِ
زینی وند معروف به سبیل
لُرِ کار میکنه سر میدون با فرغون وماله ویک دونه بیل
_______________________________________
توی سال 1387با این وضعیت گرونی
کار میکنه دلاوری تو سوهونی
پیدا میشه تو سوهوناش
آتا اشغال ویک مشته گونی
اگر نخری با اینکه دوستمی خیلی نادونی
_______________________________
امیری معروف به دائیه
اگه گفتی کجائیه؟ درسته اون بچ? فردوهستش
خیلی خوبه درس ومشقِش
می ره توالت میکشه سیفون
گلاب به روتون
انگار اومده باد و تیفون
_________________________________________________________________________________________________________
همه بگید چشم حسود کورِ
چشم جواهریان چه شورِ
_________________________________
ماشاء الله امسال قُم چه برفی بارید
میدونستی باربری داره روبروترمینال جاوید
فرستنده بار وفرستاد
افسوس گیرنده چیزی ندید
میگن جاوید بارو میدوزدید
احمد روزبه ومحمد سلیمی
مهربان وبا ادب وبا صفا با هم صمیمی
_____________________________________
محمد یوسفی اَژدر توکار خرید وفروش زمین
__________________________________
کار میکنه اکبر کاظمی بیمه بلوار امین
خوش تیپ، مهربان با ادب خیلی شیرین
بسکه خالی بندِ ، ترک می خورهِ دیواروزمین
________________________________________
کاراته کار حسین پاک
می ماله پوزهَحریف رو به خاک
________________________________________
دختران کلاس همه چون خواهرِ من
ولی چون من مَرد وشما ها همه زن
ترسیدم زحراست و نگفتم به شعرم زشما سخن
_____________________________________________
اگر من آقا کریمی وبیطرفان بدی کردیم زمانی
حلال کنید مارا ، ببخشید بگذارید به پای جوانی
سن 14 سالگی : تا پارسال هر کی بهشون می گفت چطوری؟ میگفتن ... خوبم مرسی ... حالا میگن مرسی خوبم
سن 15 سالگی : هر کی بهشون بگه سلام ... میگن علیک سلام ... نقاشیشون بهتر میشه » بتونه کاری و رنگ آمیزی
سن 16 سالگی : یعنی یه عاشق واقعیند ... فردا صبح هم میخوان خودکشی کنن ... شوخی هم ندارن
سن 17 سالگی : نشستن و اشک می ریزن ... بهشون بی وفایی شده ... کوران حوادث
سن 18 سالگی : دیگه اصلا عشق بی عشق ... توی خیابون جلوی پاشون رو هم نگاه نمی کنن
سن 19 سالگی : از بی توجهی یه نفر رنج می برن ... فکر می کنن اون یه آدم به تمام معناست
سن 20 سالگی : نه , نه ... اون منو نمی خواست آخرش منو یه کور و کچلی می گیره ... می دونم
سن 21 سالگی : فقط سن 27-28 سالگی قصد ازدواج دارن ، فقط
سن 22 سالگی : خوش تیپ باشه ، پولدار باشه ، تحصیلکرده باشه ، قد بلند باشه ، خوش لباس باشه ... آخ که چی نباشه
سن 23 سالگی : همهء خواستگارا رو رد می کنن
سن 24 سالگی : زیاد مهم نیست که چه ریختییه یا چقدر پول داره ، فقط شجاع باشه ، ما رو به اون چیزی که نرسیدیم برسونه
سن 25 سالگی : اااااااه ، پس چرا دیگه هیچکی نمی یاد... هر کن میخواد باشه ، باشه
سن 26 سالگی : یه نفر می یاد ، همین خوبه ، بله
سن 27 سالگی : آخیش
سن 28 سالگی : کاش قلم پات می شکست و خواستگاری من نمیومدی
دوشنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی بریم شوی "ظروف عتیقه".میگن خیلی جالبه.ممکنه طول بکشه.سر راه از بیرون یه چیزی بگیر و بیار!
سه شنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز من و نازی قراره با هم بریم برای لباس مامانم که میخواد برای عروسی خواهر نازی بدوزه دگمه بخریم.تو که میدونی فامیل مامانم اینا چقدر روی دگمه حساسند!ممکنه طول بکشه.سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!
چهارشنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم برای کلاس "بدنسازی" و "آموزش ترومپت" ثبت نام کنیم.همسایه نازی رفته میگه خیلی جالبه.ترومپت هم که میگن خیلی کلاس داره مگه نه؟ ممکنه طول بکشه چون جلسه اوله.سر راه یه چیزی بگیر بیار!
پنج شنبه:
مرد:عزیزم امروز ناهار چی داریم؟
زن:ببین امروز قراره من و نازی بریم خونه همسایه خاله نازی که تازه از کانادا اومده.میخوایم شرایط اقامت رو ازش بپرسیم.من واقعاً از این زندگی "خسته " شدم!چیه همش مثل کلفتها کنج خونه! به هر حال چون ممکنه طول بکشه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!
جمعه:
مرد:عزیزم امروز چی ناهار داریم؟
زن:ببینم تو واقعاً "خجالت" نمیکشی؟یعنی من یه روز تعطیل هم حق استراحت ندارم؟واقعاً نمیدونم به شما مردای ایرونی چی باید گفت!نه واقعاً این خیلی توقع بزرگیه که انتظار داشته باشم فقط هفته ای یه بارشوهرم من رو برای ناهار بیرون ببره؟!؟!؟!
اگر او را ببوسید ، شما یک آقا نیستید.
اگر او را بنویسید ، اصلاً مرد نیستید !
اگر از او تعریف کنید ، او فکر می کند دروغ می گوئید و قصد فریب دادن او را دارید .
اگر او را ستایش نکنید ، شما پس برای چه خوبید ؟!
اگر همیشه با او موافق باشید ، یک زن ذلیل هستید .
اگر موافق نباشید ، شما او را درک نمی کنید .
اگر زیاد او را ملاقات کنید ، خیلی عجول هستید .
اگر او را زیاد ملاقات نکنید ، او شما را متهم به خیانت می کند .
اگر خوب لباس بپوشید ، بچه سوسول هستید .
اگر نپوشید ، یک پسر کودن هستید .
اگر کوشش کنید تا رابطه ای دراماتیک بسازید ، او می گوید قدر او را نمی دانید .
اگر کوشش نکنید ، او فکر می کند دوستش ندارید .
اگر یک دقیقه تأخیر کنید ، او غر خواهد زد که منتظر بودن سخت است .
اگر او تأخیر کند ، خواهد گفت که این یک روش زنانه است !
اگر مرد دیگری را ملاقات کنید ، شما از وقتتان خوب استفاده نکرده اید !
اگر او را با خانوم دیگری ملاقات کنید ، خوب این کاملاً طبیعی است آنها زن هستند !
اگر فقط گاهی او را ببوسید ، او ادعا خواهد کرد که شما کاملاً سرد هستید .
اگر زیاد او را ببوسید ، او فریاد خواهد زد که دارید از او سوء استفاده می کنید !
اگر به زن دیگری خیره شوید ، شما را به چشم چرانی متهم می کند !
اگر او به مرد دیگری خیره شود ، خواهد گفت که : آنها فقط خوش تیپ هستند !
اگر صحبت کنید ، آنها می خواهند که شنونده باشید .
اگر شنونده باشید ، آنها می خواهند شما صحبت کنید ..
1- توی خیابون با احترام از یک نفر آدرس بپرسید بعد از جواب دادن جلوی چشماش از یکی دیگه بپرسید.
2- پشت چراغ قرمز راننده جلویی اگه خانم بود قبل از سبز شدن چراغ دستتون رو بزارید رو بوق .
3- توی اتوبان جلوی ماشین یه خانوم با سرعت 50 کیلومتر حرکت کنید.
4- توی جمع خانم های فامیل وقتی همشون دارن یه سریال می بینن هی کانال تلویزیون رو عوض کنید .
5- توی یه رستوران که چند تا خانم هم نشستن سوپ رو با صدای بلند هورت بکشید و نوش جان کنید .
6- توی بوتیک که فروشندش خانم است وادارش کنید شونصد رنگ لباس رو براتون باز کنه و در آخر بگید میرید یه دور بزنید برگردید.
7- توی جشن تولد یک خانم تا اومد شمع ها رو فوت کنه بادکنک بترکونید.
8- اگه یه خانم یه جا یه جک تعریف کرد شروع نشده بگید شنیدید.
9- سوتی های لغوی و کلامی و دیکته ای و ادبی و ... خانم ها رو در گوشی بگید بخندید .
10- تو جمع دانشجویی و رسمی هنگام عکس گرفتن واسه خانم ها شاخ بذارید.
11- تو دانشگاه از یک خانم یه جزوه 1000 صفحه ای بگیرید و بعد از اینکه تمام صفحاتش رو جا به جا کردید بهش بگید صفحه مورد نظرتونو پیدا نکردید!!
12- همواره از زیبایی ها و تناسب اندام مادر بزرگ خدابیامرزتون(!) در مقابل همسرتان بگید.
13- به خانمی که دماغش رو تازه عمل کرده بگید دکترش بد بوده و دماغش کوفته شده .
14- شیشه نوشابه نامزدتان رو حسابی تکون بدید و بذارید خودش درش رو باز کنه .
15- از یه خانم ساعت بپرسید بعد از جواب دادن به ساعتتون نگاه کنید و بگین ساعتش عقبه .
16- سر غذا موقعی که چند تا خانم هم نشستن طوری که اونا هم بشنوند از حال بهم خوردن چند روز پیشتون تعریف کنید .
17- توی یه جمع که چند تا خانم نشستن در گوشی صحبت کنید و بلند بلند بخندید .
18- با نامزدتون برید درکه پرتش کنید تو آب بگید سورپریز تولدت بود .