شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما
شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما
شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما
شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما
شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما..شما.. شما..شما...شما
... ... ...
شما خیلی تنبل هستین چون همه ی "شما"های بالا رو نخوندین و
حتماً متوجه نشدین که یکی از اونا"سما" هست !...
.
.
.
الان دارین سعی می کنین که"سما" رو پیدا کنین ...!!
و از اینکه اونو پیدا نکردین نا امید شدین :-)
سورپرایز
699666999999666999999666996666666996666699999666669966666699
699669999999969999999966699666669966669966666996669966666699
699666999999999999999666669966699666699666666699669966666699
699666669999999999996666666996996666699666666699669966666699
699666666699999999666666666699966666669966666996666996666996
699666666666999966666666666699966666666699999666666669999666
شمارهای بالا را انتخاب کنید
را بزنید Ctrl + F بعدن
بعدن شماری 9 را بزنید
را بزنید Ctrl + Enter بعدن
دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم؟
پسر: آره عزیز دلم
دختر: منتظرم میمونی؟
پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند
پسر: منتظرت میمونم عشقم
... ... دختر: خیلی دوستت دارم
پسر: عاشقتم عزیزم
... ... ... ... ... ...
بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت هوشیاری خود را به دست می آورد
به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد
پرستار: آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی
دختر: ولی اون کجاست؟ گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت
پرستار: در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالی میکرد رو به او گفت: میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده؟
دختر: بی درنگ که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟ چرا به من کسی چیزی نگفته بود
و بی امان گریه میکرد
پرستار: شوخی کردم بابا !
رفته دستشویی الان میآد!!!
.
.
.
زیره...
... .
.
.
.زیره
.
.
زی...
.
.
ز....
.
.
.بعدش میمیرم!!!
آی حال میده اعصابشونو خورد کنی!
پسری هستم 26 ساله از (؟؟؟) بیست بار به خواستگاری دختر مورد علاقه ام رفتم و جواب رد شنیدم. چه کنم؟
- برای بیست و یکمین بار اقدام کنید.
- می دانم جواب نمی دهد. یک اقدام اساسی لازم دارم.
- به خواستگاری یک دختر دیگر بروید.
- نمی توانم. بیست بار به خواستگاری این یکی رفته ام. بالاخره کلی وقت و پول و انرژی گذاشته ام.
- پس می خواهید چه کار کنید؟
- می خواهم بروم پدر و مادر و دایی آن دختر را به رگبار ببندم، بعد مغز خودم را هم جلوی چشم آن دختر بپاچانم به هوا!*
- این کار اصلا درست نیست. نه شما را به خواسته تان می رساند نه او را.
- اما راستش من به دلیل ضیق وقت، قبلا این کار را کرده ام. فقط می خواستم نظرتان را بدانم.
- یعنی مغز خودت را هم پاچیده ای به هوا؟
- بله، در واقع از آن دنیا دارم با شما حرف می زنم.
- بنده دیگر نظری ندارم. سلام ما را به اجنه برسانید
و اما یه ماجرای دیگه
در ایران پسرهایی پیدا می شوند که اگر دختر موردعلاقه شان به خواستگاری آنها جواب منفی بدهد، یکی از این گزینه ها را انتخاب می کنند:
1. اسیدپاشی
2. قتل روی پل مدیریت
3. تجاوز یا آدم ربایی
4. اتاق تمساح ها
آن وقت توی چین، پسری به اسم«چنگ کان» هست که بعد از شنیدن «نه» از دختری به اسم «ژائو»، رفته تحقیق کرده و دیده او از عروسکی به شکل هویج در یک انیمیشن خیلی خوشش می آید. بنابراین پنجاه دست لباس به شکل این عروسک هویجی (که ده هزار پوند برایش آب خورده) تهیه کرده و به تن خود و 49 نفر از دوستانش پوشانده و با همین اکیپ و تیریپ، رفته جلوی یک فروشگاهی و دوباره از «ژائو» خواستگاری کرده و البته موفق شده!
به نظر شما چرا پسرهای ایرانی در این جور مواقع دست به این جور ابتکارها نمی زنند؟
الف. چون هویج شدن به اندازه آن چهار گزینه اول، هیجان ندارد
ب. چون در چین، دختر کم است و در ایران زیاد
ج. چون منتظرند «ابتکار چینی» هم به بازار بیاید بروند بخرند
د. چون خودشان هویجند
شعر مرتبط:
به من گفتی «نه» و بسیار گیجم
به فکر راه حلی مثل«بیجه» م!
تو خواهی شد زن من، حرف بی حرف!
گمان کردی که اینجا من هویجم؟!
لطفا قبل از اینکه نظر دهید این متن را کامل بخوانید
تارهای صوتی خانمها از تارهای صوتی آقایان کوتاهتر است،
تون صدای آقایان بم تر است و خونشان غلیظ تر!
تعداد نفسهای خانمها در واحد زمان بیشتر است اما تنفس آقایان عمیقتر است،
استخوانهای مردها بلندتر است و ماهیچههایشان آمادگی بیشتری برای چاق شدن دارد،
در عوض در زیر پوست خانمها ذخیره چربی بیشتری وجود دارد، در نتیجه طاقت آنها نسبت به مردها بیشتر است!
این روزها در هر گوشه و کنار با نوشتههایی رو به رو میشویم که به تفاوت میان زن و مرد اشاره دارند، اما به نظر من گرچه تفاوتهای فیزیکی جالبند اما دانستن تفاوتهای روانی زن و مرد، بیشتر میتواند به ما کمک کند تا ارتباط مؤثری با یکدیگر برقرار کنیم و توقعات یکسان و مشابهی از یکدیگر نداشته باشیم.
یکی از جالبترین تفاوتهای میان زن و مرد که بر سایر رفتارهایشان هم اثر میگذارد نگرش آنها به دنیاست.
مردان دنیا را از دیدگاه متمرکز نگاه میکنند در حالی که زنان دنیا را از دیدگاه منبسط میبینند.
آگاهی جنس مذکر به تدریج یک جزء را به جزء دیگر مربوط میسازد تا به کل برسد که این با جزء یا کلنگری تفاوت دارد.
اما آگاهی جنس مؤنث که منبسط است تصویر کلی را میگیرد و به تدریج اجزای درون آن را کشف میکند.
همین آگاهی جنس مؤنث باعث میشود زنان علاقه بیشتری به عشق، ایجاد ارتباط، مشارکت، همکاری و هماهنگی و سازش داشته باشند، در حالی که آگاهی متمرکز مردها، آنها را بیشتر به سمت ایجاد نتایج، رسیدن به اهداف، رقابت، کار، منطق و تأثیرگذاری سوق میدهد.
حالا به برخی رفتارهای خانمها و آقایان اشاره میکنیم که تا حد زیادی از این نگرش نشأت میگیرد:
ورود به اتاق!
وقتی مردی وارد اتاق جدیدی میشود نقطهای را انتخاب میکند، به طرف آن میرود به چیزی نگاه میکند و بعد به چیز دیگر و بعدش باز به چیزی دیگر. این کار را ادامه میدهد تا به تدریج تصویری از محیط بسازد.
برعکس وقتی یک زن وارد همان اتاق میشود در یک نگاه سریع، تقریباً خود به خود به خیلی چیزها نگاه میکند
و تمام اتاق را به یکباره میبیند.
او به رنگ دیوارها، عکسها و این که اتاق چگونه تزیین شده دقت میکند سپس وقتی تصویری از کل محیط دارد
یک نقطه را برای نشستن انتخاب میکند.
وقتی زن و مردی وارد یک نمایشگاه میشوند شما میتوانید تمرکز مردانه را هنگامی که یک مرد بسیار سریع و هدفمند از یک غرفه به غرفه دیگری میرود ببینید، در عوض زن انگار همه چیز را در درون خود جای میدهد و سپس به اکتشاف و تجسس جزئیات میپردازد.
کیفهای زنانه؛ کیفهای مردانه!
زنان اغلب از کیفهای بزرگ و سنگین با روکشهای زیبا استفاده میکنند و در عوض کیف مردان سیاه یا قهوهای و مخصوص حمل وسایل کاملاً ضروری مانند: گواهینامه رانندگی، کارت ماشین، اسکناس و... است.
در کیف خانمها هر چیزی را که احتمالاً خودش یا دیگران ممکن است به آن احتیاج داشته باشند، میتوان پیدا کرد. قرص سرماخوردگی، قرصهای مسکن یا ویتامین، سنجاق سر، آئینه، ناخنگیر، مداد، خودکار، کاغذ، دستمال کاغذی، دسته کلید، مسواک، خمیردندان، یک آلبوم کوچک، چای کیسهای، کتاب جیبی مورد علاقه، عینک آفتابی، سوهان ناخن و دهها وسیله ریز و درشت دیگر.
کمتر مردی میتواند یک روز با چنین کیفی سر کند!
مکالمه با تلفن!
مردها در حین صحبت با تلفن دوست ندارند با کس دیگری صحبت کنند، انرژی مردانه خواهان آن است که در یک لحظه بر روی یک موضوع متمرکز شود، در حالی که یک زن قادر است با تلفن صحبت کند، از سوختن شام جلوگیری کند، بچهاش را آرام کند، متوجه شود شوهرش به او چه میگوید و... هوشیاری منبسط او اجازه میدهد تا مراقب چیزهای زیادی باشد.
رانندگی!
رانندگی اتومبیل وضعیت دیگری است که این تفاوتها را آشکار میسازد.
هرگز سعی نکنید با مردی که در حال رانندگی است گفت و گوی خصوصی داشته باشید.
تمرکز یک مرد در رسیدن به هدفش در مؤثرترین شیوه ممکن است.
اما متأسفانه زنها گوش ندادن مردها را بد تعبیر میکنند یا خیال میکنند توجهی به آنها ندارند!
اما کدامیک از این دیدگاهها بهتر است؟
بدیهی است هر دو طرز تلقی میتواند صحیح و درست باشد.
دیدگاههای همدیگر را بشناسیم و ارتباط مؤثرتری برقرار کنیم!
جواب داد:
اگر انسانها دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1
اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک می گذاریم =10
اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک می گذاریم =100
اگر دارای (اصل و نسب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک می گذاریم =1000
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست ،
پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت.