زن مثل تلویزیونه
دوست دختر مثل موبایل
تو خونه تلویزیون تماشا میکنی
وقتی میری بیرون موبایلتو میبری
وقتی پول نداشته باشی تلویزیون خونه ات رو میفروشی وقتی پول بدست میاری گوشی موبایل رو عوض میکنی
بعضی وقتها از تلویزیون لذت میبری اما بیشتر اوقات با موبایل بازی میکنی
تلویزیون برای تمام عمرت مجانیه
اما اگه قبض موبایل رو پرداخت نکنی ارائه خدمات متوقف میشه
تلویزیون بزرگ و گنده است و معمولا کهنه
اما موبایل خوشگل و باریک و خوشدسته و همیشه میشه همه جا با خودت ببریش
معمولا هزینه استفاده از تلویزیون منطقی و قابل قبوله
اما هزینه استفاده از موبایل زیاده و همیشه هم بدهکاری
تلویزیون کنترل از راه دور داره اما موبایل نداره
و مهمترین نکته اینکه موبایل وسیله ارتباطی دوطرفه است صحبت کردن و گوش دادن
اما فقط باید به تلویزیون گوش بدی (چه بخواهی چه نخواهی)
و آخرین نکته اینکه تلویزیون ویروس نداره اما موبایل .....داره
آدامس : تنها چیزی که توی دهان خانم ها بند می شود
ادب : یعنی کمک به یک خانم زیبا در عبور از خیابان حتی اگر به کمک احتیاج نداشته باشد
ازدواج :قمار زندگی است و در قمار معمولا برد با کسی است که بیشتر تقلب کند
الکل : مایه گرانبهایی که همه چیز را محفوظ نگاه می دارد مگر اسرار را
اوراقچی : تنها موجودی که زنها را بهترین رانندگان دنیا میداند
ایده آل : شوهری که بتواند با زنش بهمان دقت و ملایمتی که در مورد اتومبیل تازه اش دارد رفتار کند
بوسه : تصادفی که فقط یک سیلی به آدم ضرر می زند
بیست سالگی : دورانی که پسر ها دنبال معشوقه می گردند دختر ها دنبال شوهر
خوش بین : مردی که تصور کند وقتی زنی پای تلفن خداحافظی کند گوشی را خواهد گذاشت
دوران تجرد : دورانی که معمولا برای مردها بعد از ازدواج شروع می شود
رفیق : کسی که همیشه به شما مقروض است
زوج ایده آل :شوهر کر و زن لال
مرد مجرد : کسی که هنوز عیوبی دارد که خود نمی داند
هالو : شوهری که دستکش ظرفشویی را بجای اندازه دست خودش اندازه دست زنش بخرد
وقتی من به دنیا اومدم پدرم 30 سالش بود یعنی سنش 30 برابر من بود وقتی من2 ساله شدم پدرم 32 ساله شد یعنی 16 برابر من وقتی من 3 ساله شدم پدرم 33 ساله شد یعنی 11 برابر من وقتی من 5 ساله شدم پدرم 35 ساله شد یعنی 7 برابر من وقتی من 10 ساله شدم پدرم 40 ساله شد یعنی 4 برابر من وقتی من 15 ساله شدم پدرم 45 ساله شد یعنی 3 برابر من وقتی من 30 ساله شدم پدرم 60 ساله شد یعنی 2 برابر من می ترسم اگه ادامه بدم از پدرم بزرگتر بشم .
دکتر علی شریعتی
کدوم مسئله رو اول حل کنیم : اینکه به دخترامون یاد بدیم که هر پسری مزاحم نیست
یا اینکه به پسرامون یاد بدیم که هر دختری فاحشه نیست؟
تو قرن 21 وقتی میخوای از خودپرداز بانک پول بگیری باید از نفر قبلی بپرسی که کار میکنه؟ سیستم بانکداری هوشمند ایرانی
طرف اومده میگه آقا یه قلیون با طعم «انبه قهوه» بده. یارو فروشنده هه هم بر میگرده بهش میگه:
خودتی! مگه خودت عمه نداری؟
آخه اینم شد طعم؟
[مسابقه تلفنی شبکه پنج]
مجری: تنها شاگرد ایرانی آلبرت اینشتین؟
شرکت کننده: میشه یه راهنمایی بکنید؟
مجری: پسرش هم زیاد میاد تو تلویزیون
شرکت کننده: ایرج نوذری؟
گذشته از اینکه جواب صحیح دکتر حسابی بود. اونجاش جالب بود که یکی زنگ در خونشونو زد!
گفت عمو یه لحظه گوشی تا درو باز کنم!!!! پخش زنده به این میگن!!!
هنوز هم نمیدونم هر سالی که میگذره ، یکسال به عمرم اضافه میشه یا یکسال از عمرم کم میشه
یه مغازه هست دور میدون ولی عصر یارو داد میزنه : امشب استثنائن همه اجناس این مغازه شده 2 تومن و 4 تومن !
6 ماهه دارم از بغلش رد میشم هر شب داره همینو میگه
در مورد بدن
? هفت ثانیه طول میکشد تا غذا از دهان به معده برسد
موی انسان تحمل وزن3 کیلو را دارد
طول آلت تناسلی مرد 3برابرشستش میباشد
استخوان باسن از سیمان محکمتر است
قلب زنان از مردان تندتر میزند
حدودا هزار میلیارد باکتری روی پا وجود دارد
زنان دو برابر مردان چشمک میزنند
وزن پوست انسان دو برابر وزن مغزش است
بدن شما برای ایستادن از بیش از سیصد ماهیچه استفاده میکند
خانمها مدتیست این متن را تمام کرده اند
اما آقایون هنوز دارن شست دستشون رو اندازه میزنن که
ببینن این تناسب در اونها وجود داره یا خیر ... !!!
نصیحت اوس اصغر به دخترش !!!! ...
اوس اصغر به دخترش شبنم، گفت، بنشین که صحبتی دارم،
شاکی ام ، دلخورم ، پکر شده ام،
چون که امروز با خبر شده ام،
که تو در کوچه ای همین اطراف،
با جوانی جُلنبر و الاف،
سخت سرگرم گفت و گو بودی ،
چه شنیدی از او ؟ چه فرمودی؟
رفته بالا فشارم ای گاگول،
سکته کرده ام مطابق معمول،
ای پدر سوخته ، بدم الان ،
پدرت را درآورد مامان،
میروی "داف" میشوی حالا؟
فکر کردی که من هویجم ، ها؟
بزنم توی پوز تو همچین،
که بیاید فکت به کُل پایین؟
دخترم جامعه خطرناک است،
بچه ای تو ، مخت هنوز آک است،
آن پدر سوخته چه می نالید؟
بر سرت داشت شیره می مالید؟
بست لابد برای تو خالی،
وای از این عشقهای پوشالی!
شبنم آنگاه بعد از این صحبت ،
گفت بابا خیالتان راحت ،
من فقط فحش بار او کردم ،
ناسزاها نثار او کردم،
پیش اهل محل به او گفتم :
به تو هم می شود که گفت آدم؟
بچه در راهه ، پس کجاهایی؟
خواستگاری چرا نمی آیی؟
تا که اوس اصغر این سخن بشنید،
کُل فکش به سمت چپ پیچید،
کله اش روی شانه اش ول شد،
سکته اش مثل این که کامل شد!
توصیه به خانم های جوان
* اگر دوست دارید وقتى به خانه میآیید ؛ یکى دور و برتان بچرخد و خودش را برایتان
لوس بکند و نشان بدهد که از دیدن شما واقعا خوشحال است...
* اگر دوست دارید وقتى غذا مى پزید ؛ یکى باشد که هر چه جلویش بگذارید با علاقه
بخورد و هیچوقت هم نگوید که دستپخت مامان جانش بهتر از دستپخت شماست...
* اگر دوست دارید کسی را داشته باشید که همیشه ی خدا برای بیرون رفتن از خانه حاضر
یراق باشد و هر روز و هر ساعتى که شما بخواهید همراه شما به کوچه و خیابان بیاید...
* اگر دوست دارید کسی را داشته باشید که هیچوقت کانال های تلویزیون را به میل خودش
عوض نکند و به فوتبال هم علاقه اى نداشته باشد ؛ اما همپای شما تا بوق شب پای
تلویزیون بنشیند و فیلم هاى رمانتیک تماشا کند...
* اگر کسى را میخواهید که هیچوقت بهانه های الکى نمى تراشد و از شما ایراد های بنى
اسراییلى نمى گیرد...
* اگر کسى را میخواهید که برایش اهمیت ندارد که شما زشت اید یا زیبا ؛ چاق اید یا
لاغر ؛ پیرید یا جوان...
* اگر کسى را مى خواهید که همواره به حرف های شما گوش میدهد و بدون قید و شرط دوست
تان دارد...
توصیه میکنم که یک سگ بخرید
شعر مرد چهارزنه
دوستی داشتم لرستانی یار دیرینه ی دبستانی
دیدمش بعد سالیان دراز همرهش چار زن همه طناز
مات و مبهوت گشتم از حالش که لری آهوان به دنبالش
گفتمش: چهار زن ؟ خدا برکت ! تو چگونه کنی ز جا حرکت
گفت : این کار ماجرا دارد هر یکی حکمتی جدا دارد
اولی را که هست خوشگل و ناز من گرفتم ز خطه ی شیراز
تا که شب ها قرینه ام باشد سر او روی سینه ام باشد
بهر اوقات روزهایم نیز زن گرفتم ز خطه ی تبریز
چون زن ترک، خوش بر و بازوست خانه دار و نظیف و کد بانوست
دست پختش که محشر کبراست بهتر از آن، سلیقه اش غوغاست
ظرف یک سال بسته ام بارم چون زنی هم ز اصفهان دارم
کشد از ماست تار مویی را یادمان داده صرفه جو یی را
درکم و بیش استاد است او متخصص در اقتصاد است
او بس که در اقتصاد پا دارد بی گمان فوق دکترا دارد
زن چارم که ختم آنان است شیری از خطه ی لرستان است
گفتمش با وجود آن سه هلو زن چارم بر ای چیست؟ بگو
گفت گهگاه بنده گشتم اگر عصبانی ز همسران دگر
آن زمان جا ی آن سه تا، بی شک این یکی را کشم به زیر کتک