توضیحاتی در مورد دانشجویان :
رشته حسابداری که خیلی ها با این رشته مشکل دارند . چون فکر می کنن نسبت به رسته های دیگه بی نظم ترند .
ورودی 84 هستیم ، الان تعطیلی بین دو ترم رو پشت سر می زاریم و به غیر از چند تا دانشجوی محترم ، بقیه دانشجویان محترم درسشون 5 ترم یا 6 ترم طول می کشه . (اشتباه نکنید فعلا کاردانی )
معرفی دانشجویان :
از بزرگترین فرد کلاس و با تجربه ترین و تودل برو ترین دانشجو شروع می کنیم .
این فرد کسی نیست جز برادر اکبر کاظمی :
آقای کاظمی از محبوبترین افراد کلاس هست و همه ایشون رو حاج اکبر صدا می کنن . البته به دلایلی نمی تونم در مورد ایشون بیشتر توضیح بدم .
آقای محمد رضا جواهریان :
با نظم ترین فرد کلاس . و البته تقریبا ساکت . ولی اگر توی کلاس حقی از کسی ضایع بشه ، به شدت برخورد میکنه که از صفات خیلی خوبه ایشونه .
میثم افشار :
بچه سربه زیر ، مثبت ، خیلی مودب و درس خون . همین کلمات برای توصیف ایشون کافیه ، البته کاملا برعکس . ولی با این وجود کاری به کار کسی نداره اما بعضی از بچه ها ( دلاوری ، سلیمی ، بیطرفان و .. ) خیلی با اون گرم نمیگیرن ، شاید به خاطر زادگاه ایشون باشه . میثم اهل شهر قزوینه .
جاوید محمد علیزاده :
از دانشجویان باحال و درس خون دانشگاه که البته وضعیت تاهل ایشون مشخص نیست . ( منظورم رو که متوجه می شید ؟) آخر ترم که میشه همه دست به دامن این آقا و حاج اکبر خودمون می شن که یه جورهایی دلش برای ما بسوزه و امتحان ترم آخر رو بله دیگه ...
مهدی حاجی رضا : دکتر کلاس ، آخه از اعضای افتخاری جمعیت هلال احمر است . روزی هم که برای سید اتفاق نا خوشایندی افتاد ، حاجی ( آقا مهدی ) نقش خیلی مهمی رو ایفا می کرد و همه رو به ترس و لرز انداخته بود .( برای خوندن داستان سید به بخش خاطرات سر بزنید )
سید محمد سید زین العابدین :
از اون بچه هاست . کدوم ؟ کاملا دست و دل باز ، شوخ طبع و پر سروصدا .
نمی تونم بیشتر توضیح بدم ولی همه همکلاسی ها منظورم از پرصروصدا رو می فهمن .
محمد یوسفی : بچه با معرفت و دوست داشتنی . البته بعضی وقتها با آدم فروشی هاش لج همه رو در می آره .ولی یه بار معرفتش گل کرد و زیر شکنجه های حراست دانشگاه حرفی مزد .
(داستان حراست در قسمت خاطرات )
خوب اینها بعضی از دانشجوها بودن چون سرم شلوغه نمی تونم خوب به وبلاگ برسم و حالا حالاها تا وبلاگ شکل وبلاگ بگیره وقت نیاز دارم . فعلا یا علی