سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 58
کل بازدید : 307750
کل یادداشتها ها : 189
خبر مایه


< 1 2

 

www.x-mobile-x.blogfa.com

سلام

حلول ماه مبارک رمضان بر تمام دانشجویان عزیز مبارک باد.


  

در راستای اینکه بحران بی شوهری در جامعه امروز به وجود آمده کلیه خانمهای محترم می تونن از روش های زیر استفاده کنن و البته مراقب باشن که سوءاستفاده نکنن .
 
 
 
۱ـ روش کوزه ای : همان روش قرن های قدیم که دختر کوزه به دوش به سمت رودخانه می رفت پسر به کوزه می خوره کوزه بشکست و بعد چنین گفته اند که : اگر با من نبودش هیچ میلی ... چرا ظرف مرا بشکست لیلی
 
 
نتیجه گیری : بحران ازدواج حال حاضر بخاطر لوله کشی شدن آبه .
 
 
۲ـ روش عرفانی : چهل شبانه روز جلوی خونه رو آب و جارو میکنی و ده تا شمع روشن می کنی شکلات بین مردم تقسیم می کنی تا مرد آرزوهات بیاد.
 
 
نتیجه گیری : در صورت کمبود شمع می تونین فانوس هم روشن کنین .
 
 
۳ـ روش سوسکی : بخاطر ترس از یه سوسک که حتی می تونی خودت اون رو تو خونه یا کوچه کار بزاری همچین محکم می پری تو بغلش و بهش می چسبی که هیچ جور نتونه تو رو از خودش جدا کنه .
 
 
نتیجه گیری : با تشکر از کلیه سوسک های محترم مقیم مرکز و حومه .
 
 
۴ـ روش تیپ : انواع تیپ های مختلف روی خودت پیاده می کنی بیست و دو کیلو لوازم آرایش روی خودت خالی می کنی و سعی میکنی تا آنجا که ممکن است لباس ها مورد توجه باشند طوری که هرکس که تو خیابونه مجبور بشه حتما یک بار شما را نگاه کنه بعد گوشه خیابون می ایستی تا شوهر مناسب سوارت کنه .
 
 
نتیجه گیری : خطر احتمال از بین رفتن آبروی چندین و چند ساله تان وجود دارد اما چون به خاطر ازدواج است مسئله نیست این دفه !
 
 
۵ ـ روش خر خونی : تو کلاس و مدرسه و دانشگاه نمره بیست کلاس می شی بالاخره تو کل سال های مدرسه یه خر خون دیگه پیدا میشه که بیاد سراغت و باعث بشه که نترشی .
 
 
نتیجه گیری : اگه شوهر پیدا نشد تا مقطع دکترا ادامه بدین و بعد ترک تحصیل کنین.
 
 ۶ ـ روش مایه داری : با دوستان توی انواع پارتی های شبانه و پیست های اسکی و باشگاه های بیلیارد و بولینگ هر کوفت و زهر مار دیگری که می تونی شرکت می کنی و حواست فقط به یه شوهر مناسب هست تا چیز های دیگه .
 
 
نتیجه گیری : سعی کنین همیشه چند میلیون در کیف خود داشته باشین.
 
 
۷ـ روش مذهبی : توی انواع مجالس مختلف مذهبی شرکت می کنی توی هیچ چیز کم نمی آری جایی نیست که مراسمی باشه و تو اونجا نباشی تا بالاخره یه شوهر گیرت بیاد .
 
 
نتیجه گیری : التماس دعا خواهر .
 
 
۸ ـ روش فامیلی : یه کاغذ بر می داری و اسم تمام پسرهای فامیل از سن پنج تا پنجاه ساله رو که ازدواج نکردنن رو روش می نویسی بعد شروع به بررسی و تفکیک می کنی و اونهایی که شرایط را دارن رو انتخاب می کنی و یه برنامه ریزی برای عملیات تاکتیکی که بلاخره یه کدوم رو خفت کنی .
 
 
نتیجه گیری : می تونین روی یه بچه پنج ساله برای بیست سال آینده برنامه بریزین
 
 
۹ ـ روش نامردی : جلوی یکی از این ماشین های پلیس یه دفعه می پری پسره رو می گیری تو بغلت و دستت رو میکنی تو دستش و ازش... (سانسور) می گیری تا بعد از تعهد توی کلانتری مجبور بشه که باهات ازدواج کنه. البته این روش برای اونهایی است که از کلیه روش های بالا نا امید شده اند.
 
 
نتیجه گیری : در تعهد نامه کلانتری حتما مقدار مهریه را ذکر کنین


  

دختر 18 ساله : به قول خودش انقدر خواستگار داره که نمی دونه کدومش رو انتخاب کنه فعلا قصد ازدواج نداره می خواد درس بخونه

دختر 22 ساله : او یک شاهزاده با یک قصر می خواد ادعا می کنه که خیلی واقع بینه ولی ؟؟؟؟؟مرد ایده آل او باید پول دار خوش قیافه مشهور همیشه در حسابش پول به اندازه کافی باشه وسخاوت مند او باید شوخ طبع، ورزشکار، شیک پوش، رمانتیک و شـنونده خوبی باشد. بله خصوصیات و صفات آن مرد بسیار طولانی است. دخـتر مـردی را میخواهد که او را بپرستد و او را با گذاشتن گلها، هدایا و دادن وعده عشق ابدی و جاویدان تـبدیل به الهه گرداند.

 

دختر 32 ساله : کم کم داره بوی ترشی می یاد دیگه فقط یه مرد خوب می خواد لازم نیست ورزشکار و خوش تیپ و.. باشه یه کار خوب با حقوق مکفی خونه ماشین و حساب بانکی داشته باشه و غذاهایی که دختر درست می کنه رو تحمل کنه کافیه

 

دختر 42 ساله : تنها یه مرد می خواد (بیچاره ترشید )یه مرد معمولی که ستاره سینما نباشه ورزشکار نباشه اگه یه شکم گنده هم داشت عیب نداره کچل هم بود عیبی نداره فقط یه شوهر باشه

 

دختر 52 ساله : او فقط می خواهد... هر چی بود باشه دختر باید خیلی شانس بیاره که مردش انقدر ترسناک نباشه که نوه هاش رو بترسونه راه توالت رو هنوز به یاد داشته باشه دندون مصنوعی هاش رو یادش باشه کجا گذاشته

 

دختر 72 ساله : تعجب نکنید بعضی دخترا تا این سن هم عمر می کنن ولی مطمئن نیستم مردمورد علاقش هنوز نفس بکشه

 


  

بله گفتن خانومها تا حالا به نوع بله گفتن خانومها سر سفره عقد دقت کردین؟ بسته به گرایش یا علاقه هر کسی یه جور بله میگه. مثلا: عروس عادی : با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه.)
عروس لوس: بع..........له... (عروسهای لوس رو باید فقط سپرد به داماد و حجله...)
عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ... (این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن ... !)
عروس خارج رفته: با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ... اُ یس (این هم باید به سرنوشت عروس لوس برسه تا شاید آدم بشه)
عروس خجالتی: اوهوم (قابل توجه بعضیا)
عروس پاچه ورمالیده: به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره.... ( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است)
عروس رشتی: اووو اگر اهالی محل موافقند بنده مخالفتی ندارم
عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش، مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری میپذیرم که به پای این اتللوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش ... ( تو که مادر منو **** این ستاره ها یه حرف بدی بود که داماد به عروس زده بود ما هم سانسورش کردیم)
عروس داش مشتی: با اجزه بروبکس مُجلی نیست من که پایه ام ... (با عرض تشکر از داش اسی عزیز)
عروس زیادی مؤمن و معتقد: بسم ا.. الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین ... اعوذ با... منم شیطان رجیم یس و القرآن الحکیم .... الی آخر .... ( و در آخر ) نعم (دلم به حال داماد مفلوکِ خاک بر سر میسوزه که احتمالا توی حجله عروس خانوم یه دور براش مفاتیح رو ختم میکنه تا بعد ... استغفر ا...)
عروس فمنیست: یعنی چی؟! چه معنی داره همش ما بگیم بله ... چقدر زن باید تو سری خور باشه چرا همش از ما سؤال میپرسن ! ... یه بار هم از این مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسین ... (اصولا این قوم فمنیست جنبه ندارن که بهشون احترام بذارن و یه چیزی ازشون بپرسن ... فقط باید زد تو سرشون و بهشون گفت همینه که هست میخوای بخواه نمیخوای هم چیز لقت)

 


  

سلام به همه دانشگاهیها و غیر دانشگاهیها و اونهایی که دانشگاه رو دوست دارند و اونهایی که از جلوی دانشگاه رد شدند و پشت کنکوری ها و بالاخره همه هموطن های عزیزم .

توی این پست فقط می خوام چند تا عکس از بچه ها بزارم تا توی پست بعد سوتی هایی که این عزیزان توی ترم گذشته دادند رو بنویسم . فعلا با همین عکسها هستم.

 

 

 

 

 

 

 

 

این هم عکس وحید آقا که سفارشی زدم . به دلایلی .


  

توضیحاتی در مورد دانشجویان :

رشته حسابداری که خیلی ها با این رشته مشکل دارند . چون فکر می کنن نسبت به رسته های دیگه بی نظم ترند .

ورودی 84 هستیم  ، الان تعطیلی بین دو ترم رو پشت سر می زاریم و به غیر از چند تا دانشجوی محترم ، بقیه دانشجویان محترم درسشون 5 ترم یا 6 ترم طول می کشه . (اشتباه نکنید فعلا کاردانی )

 

 

معرفی دانشجویان :

 

از بزرگترین فرد کلاس و با تجربه ترین و تودل برو ترین دانشجو شروع می کنیم .

این فرد کسی نیست جز برادر اکبر کاظمی :

آقای کاظمی از محبوبترین افراد کلاس هست و همه ایشون رو حاج اکبر صدا می کنن . البته به دلایلی نمی تونم در مورد ایشون بیشتر توضیح بدم .

 

آقای محمد رضا جواهریان :

با نظم ترین فرد کلاس . و البته تقریبا ساکت . ولی اگر توی کلاس حقی از کسی ضایع بشه ، به شدت برخورد میکنه که از صفات خیلی خوبه ایشونه .

 

میثم افشار :

بچه سربه زیر ، مثبت ، خیلی مودب و درس خون . همین کلمات برای توصیف ایشون کافیه ، البته کاملا برعکس . ولی با این وجود کاری به کار کسی نداره اما بعضی از بچه ها ( دلاوری ، سلیمی ، بیطرفان و .. ) خیلی با اون گرم نمیگیرن ، شاید به خاطر زادگاه ایشون باشه . میثم اهل شهر قزوینه .

 

جاوید محمد علیزاده :

از دانشجویان باحال و درس خون دانشگاه که البته وضعیت تاهل ایشون مشخص نیست . ( منظورم رو که متوجه می شید ؟) آخر ترم که میشه همه دست به دامن این آقا و حاج اکبر خودمون می شن که یه جورهایی دلش برای ما بسوزه و امتحان ترم آخر رو بله دیگه ...

 

مهدی حاجی رضا : دکتر کلاس ، آخه از اعضای افتخاری جمعیت هلال احمر است . روزی هم که برای سید اتفاق نا خوشایندی افتاد ، حاجی ( آقا مهدی ) نقش خیلی مهمی رو ایفا می کرد و همه رو به ترس و لرز انداخته بود .( برای خوندن داستان سید به بخش خاطرات سر بزنید )

 

سید محمد سید زین العابدین :

از اون بچه هاست . کدوم ؟ کاملا دست و دل باز ، شوخ طبع و پر سروصدا .

نمی تونم بیشتر توضیح بدم ولی همه همکلاسی ها منظورم از پرصروصدا رو می فهمن .

 

محمد یوسفی : بچه با معرفت و دوست داشتنی . البته بعضی وقتها با آدم فروشی هاش لج همه رو در می آره .ولی یه بار معرفتش گل کرد و زیر شکنجه های حراست دانشگاه حرفی مزد .

(داستان حراست در قسمت خاطرات )

خوب اینها بعضی از دانشجوها بودن چون سرم شلوغه نمی تونم خوب به وبلاگ برسم و حالا حالاها تا وبلاگ شکل وبلاگ بگیره وقت نیاز دارم . فعلا یا علی

 


  
+ سلام سان بر شما مبارک سال خوبی داشته باشید. یه سری هم به ما بزنید






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ